کلمه جو
صفحه اصلی

غراسه

فرهنگ فارسی

تلفظ ترکی گراس

لغت نامه دهخدا

( غراسة ) غراسة. [ غ ِ س َ ] ( ع مص ) قلمه کردن. قلمه زدن. خواباندن ( مثلاً شاخه مو را ). غراس. غروس. ( دزی ذیل غرس ).
غراسه. [ غْرا / غ ِ س َ ] ( اِخ ) تلفظ ترکی گراس. رجوع به گراس شود.

غراسه . [ غْرا / غ ِ س َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گراس . رجوع به گراس شود.


غراسة. [ غ ِ س َ ] (ع مص ) قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غراس . غروس . (دزی ذیل غرس ).



کلمات دیگر: