کلمه جو
صفحه اصلی

غدران

فرهنگ فارسی

بیوفائی کردن غدر نقض عهد و خیانت

لغت نامه دهخدا

غدران. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غدیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نیز ج ِ غدیرة، به معنی پاره ای از گیاه ، و در صورتی که غدیرة به معانی دیگر غیر از معنی مذکور باشد جمع آن غدائر و جز آن آورده شود. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غدیرة شود.

غدران. [ غ َ دَ ] ( ع مص ) بی وفائی کردن : غدره و به غدراً و غدراناً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غدر. نقض عهد و خیانت. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غدر شود.

غدران . [ غ َ دَ ] (ع مص ) بی وفائی کردن : غدره و به غدراً و غدراناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غدر. نقض عهد و خیانت . (از اقرب الموارد). رجوع به غدر شود.


غدران . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غدیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیز ج ِ غدیرة، به معنی پاره ای از گیاه ، و در صورتی که غدیرة به معانی دیگر غیر از معنی مذکور باشد جمع آن غدائر و جز آن آورده شود. (از اقرب الموارد). رجوع به غدیرة شود.



کلمات دیگر: