کلمه جو
صفحه اصلی

فتنی

فرهنگ فارسی

محمد بن طاهر الصدیقی الهندی ملقب به جمال الدین . از علمای علم حدیث است او را ملک المحدثین گفته اند .

لغت نامه دهخدا

فتنی. [ ف ِ ت َ ] ( اِ ) نوعی فوطه. لُنگ از نوع بهتر. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فتنی. [ ف ُت ْ ت َ ] ( اِخ ) محمدبن طاهر الصدیقی الهندی ، ملقب به جمال الدین. تولدش به سال 910 هَ. ق. 1504/ م. بود. از علمای حدیث است ، او را ملک المحدثین گفته اند. نسبت او به فتن از شهرهای گجرات هند است. او راست : مجمع بحارالانوار فی غرائب التنزیل و لطائف الاخبار، در چهار مجلد، تذکرة الموضوعات. وی بسال 986هَ. ق. / 1578 م. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ص 908 ).

فتنی . [ ف ِ ت َ ] (اِ) نوعی فوطه . لُنگ از نوع بهتر. (یادداشت بخط مؤلف ).


فتنی . [ ف ُت ْ ت َ ] (اِخ ) محمدبن طاهر الصدیقی الهندی ، ملقب به جمال الدین . تولدش به سال 910 هَ . ق . 1504/ م . بود. از علمای حدیث است ، او را ملک المحدثین گفته اند. نسبت او به فتن از شهرهای گجرات هند است . او راست : مجمع بحارالانوار فی غرائب التنزیل و لطائف الاخبار، در چهار مجلد، تذکرة الموضوعات . وی بسال 986هَ . ق . / 1578 م . درگذشت . (از اعلام زرکلی ص 908).



کلمات دیگر: