کلمه جو
صفحه اصلی

قاضی خواجگی

فرهنگ فارسی

فرزند کلانتر قاضی نور الدین محمد . وی پس از پدر متصدی منصب قضائ شد .

لغت نامه دهخدا

قاضی خواجگی. [ خوا / خا ج َ ] ( اِخ ) فرزند کلانتر قاضی نورالدین محمد. وی پس از پدر ( 891 ) متصدی منصب قضاء شد و در امور مهم شرعی و حل و فصل کارهای مردم اقتداء بشیوه پسندیده پدران و اجداد خود کردو چون سلطنت خراسان از دودمان امیر تیمور گورکان به محمدخان شیبانی انتقال یافت باز امر قضاء متعلق به خواجگی بود و آنگاه به منصب شیخ الاسلامی هرات رسید و سرانجام از امر شیخ الاسلامی استعفا کرد. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 336 ). رجوع به قاضی نورالدین محمد شود.


کلمات دیگر: