( مصدر ) تاوان خواستن خواستار غرامت شدن .
غرامت خواستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غرامت خواستن. [ غ َ م َ خوا / خا ت َ ]( مص مرکب ) تاوان خواستن. غرامت طلبیدن :
به عمری از رخ خوب تو برده ام نظری
کنون غرامت آن یک نظر چه میخواهی ؟
به عمری از رخ خوب تو برده ام نظری
کنون غرامت آن یک نظر چه میخواهی ؟
سعدی ( بدایع ).
کلمات دیگر: