کلمه جو
صفحه اصلی

اباز

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ریسمانی که به وسیلة آن خردة دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند. ۲ - نام رگی است در پای .

لغت نامه دهخدا

اباز. [ اَب ْ با ] ( ع ص ) آهوی جهنده در دویدن و آنکه در دویدن روی بطرفی نگرداند. ابوز.


کلمات دیگر: