کلمه جو
صفحه اصلی

پاچه ورمالیده

فارسی به انگلیسی

charlatan
light - fingered (person)
, old rogue

charlatan


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حقه باز شارلاتان زرنگ . ۲ - بسیار پررو : ( در میان همهمه و جنجال کشتیهای بزرگ و کوچک ... یکدسته کارگر دزد و پاچه ور مالیده همه جور نمون. نژاد حضرت آدم دیده میشد. ) ( سایه روشن ۸۹ )
در تداول عامیانه سخت بی آزرم و خشن و بی ادب و بی محابا از نکوهش

فرهنگ معین

( ~. وَ دِ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - حقه باز. ۲ - بی شرم .

لغت نامه دهخدا

پاچه ورمالیده. [ چ َوَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) در تداول عامیانه ، سخت بی آزرم و خشن و بی ادب و بی محابا از نکوهش. ناتراشیده.

فرهنگ عمید

۱. کسی که پاچۀ شلوار خود را بالا زده باشد.
۲. [عامیانه، مجاز] آدم زرنگ و حقه باز.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> پاچه ورمالیده
شخص گستاخ / بی حیا
مثال:
این مرتیکه از اون پاچه ورمالیده های بخوبریده است من سعی می کنم هرچهزودتر باشپرتت را بگیرم. آن وقت می خواستم...
( حاجی آقا – صادق هدایت )

دانشنامه عمومی

(خراسانی؛ سبزوار) نام غذایی مرکٌب از روغن داغ، شیرهٔ انگور، تخم مرغ، نان خردشده.



کلمات دیگر: