کلمه جو
صفحه اصلی

اب و گل

فرهنگ فارسی

( آب و گل ) ( اسم ) ۱ - بنا ساختمان . ۲ - زمین ملک . یا آب و گل در جایی داشتن . بنایی یا مزرعهای داشتن . یااز آب و گل در آمدن یا در آوردن . بسن رشد و بلوغ و نزدیک بدان رسیدن یا رسانیدن . یا حق آب و گل داشتن در ... سابقه در استفاده از ... داشتن .
خانه و بنا

فرهنگ معین

( آب و گل ) (بُ گِ ) (اِمر. ) ۱ - بنا، ساختمان . ۲ - زمین ، ملک . ، از ~ درآمدن کنایه از: به سن رشد و بلوغ رسیدن .

لغت نامه دهخدا

( آب و گل ) آب و گل. [ ب ُ گ ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) خانه. بنا. زمین.
- آب و گلی در جایی داشتن ؛ خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن.
- از آب و گل درآمدن یا درآوردن ؛ بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن.
|| گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است :
گر خود از اصل بنگریم او را
آب و گل مادر و پدر باشد.
مسعودسعد.


کلمات دیگر: