صفحه اصلی
اب کرده
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( آب کرده )
( اسم ) ۱ - گداخته مذاب : قلعی آب کرده . ۲ - محلول : قند آب کرده .
محلول مذاب
لغت نامه دهخدا
( آب کرده )
آب کرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) محلول : قند آب کرده. || مذاب : قلعی آب کرده.
کلمات دیگر: