کلمه جو
صفحه اصلی

پادافره

فرهنگ فارسی

( اسم ) پادافراه
باد افره

لغت نامه دهخدا

پادافره. [ اَ رَه ْ ] ( اِ مرکب ) باداَفرَه. رجوع به بادافره شود.

دانشنامه عمومی

پاداَفرَه، بادافره؛ مجازات، تاوان، سزای گناه.


پیشنهاد کاربران

جزا، سزا

پادافره، جزا، کیفر
حرف/آوانویسی پارتی و فارسی میانه:
. pʾdyfrʾs, pʾdfrʾs Pth. /pādifrās/ n. ; pʾdyprʾẖ, pʾdprʾẖ MP/pādifrāh/ n

کفاره


تاوان گناه ، مکافات ، جزا ، عقوبت کردن

ببینم کزین دو ، گُنهکار کیست
به پادافرهِ بَد ، سَزاوار کیست
فردوسی

در برخی نسخه های شاهنامه _ بادافره _ نوشته اند

تقاص کار اشتباه

پاداَفره:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "پاداَفره" می نویسد : ( ( پاداَفره به معنی کیفر است و در پهلوی پاتفراس pātifrās بوده است و پاتُفراس pātofrās . پات یا " پاد " ، در واژه ی پیشاوند است و فره ستاکی است به معنی پرسیدن که در اوستایی فراس بوده است و در پارسی " پرس " ، بن اکنون از مصدر پرسیدن ، از آن بازمانده است . ریخت اوستایی " بادافره " را پَئیتی فراسه paiti - frāsa باز می توان ساخت . ریخت سغدی آن پاتفراس بوده است . ) )
( ( به پادفره آنگه شتابیدمی
که تفسیده آهن بتابیدمی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 369. )



کلمات دیگر: