در حالت تیغ زدن در حال جنگ و ستیز با شمشیر
تیغ زنان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تیغزنان. [ زَ ] ( ق مرکب ) در حالت تیغ زدن. در حال جنگ و ستیز با شمشیر. || در حال شعاع افکندن. در حالت پرتوافشانی :
من شده فارغ که ز راه سحر
تیغزنان صبح درآمد زدر .
من شده فارغ که ز راه سحر
تیغزنان صبح درآمد زدر .
نظامی.
پیشنهاد کاربران
تیغ زنان:جنگجویان
( ( تیغ زنان چون سپر انداختند
در لحد آن خشت سپر ساختند ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 325 . )
( ( تیغ زنان چون سپر انداختند
در لحد آن خشت سپر ساختند ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 325 . )
کلمات دیگر: