کلمه جو
صفحه اصلی

کیرو

فرهنگ فارسی

به معنی حفظ و نگاهداشتن و حصول چیزهایی باشد که پیش از این در ذهن پوشیده بوده ٠ حفظ و یاد و نگاهداشت و خاطر نشان و حصول چیزی که پیش از این در ذهن پوشیده و از یاد رفته بود ٠

لغت نامه دهخدا

کیرو. [ ک َ / ک ِ رُ / کی ] ( اِ ) به معنی حفظ و نگاه داشتن و حصول چیزهایی باشد که پیش از این در ذهن پوشیده بوده. ( برهان ) ( آنندراج ). حفظ و یاد و نگاهداشت و خاطرنشان و حصول چیزی که پیش از این در ذهن پوشیده و از یاد رفته بود. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً: «گیر»، و با «ویر» مقایسه شود. ( حاشیه برهان چ معین ).

دانشنامه عمومی

کیرو (کیگوران). کیرو، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان زز شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۷ نفر (۳۳خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

کیرو، به دلیل وجود کوره های آجر پزی قدیمی که در زبان محلی . کیره گفته میشود کیرو یا همان کورها نام گرفته


کلمات دیگر: