حصار , ديوار , پرچين , محجر , سپر , شمشير بازي , خاکريز , پناه دادن , حفظ کردن , نرده کشيدن , شمشير بازي کردن , چپر , خارپشته , راه بند , مانع , پرچين ساختن , خاربست درست کردن , احاطه کردن , طفره زدن , از زير (چيزي) در رفتن
سیاج
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
دیوار و آنچه بدان چیزی را احاطه نمایند مثل خرا بن و رز و مانند آن
لغت نامه دهخدا
سیاج.( ع اِ ) دیوار و آنچه بدان چیزی را احاطه نمایند مثل خرمابن و رز و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
کلمات دیگر: