یابه عین قبول چشم پذیرش نظر قبول
عین قبول
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عین قبول. [ع َ / ع ِ ن ِ ق َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا به عین قبول. چشم پذیرش. نظر قبول. دیده قبول :
در عین قبول تو خرد را
یک رنگ نموده کفر و ایمان.
آنجا که حق به عین قبولت کند نظر.
در عین قبول تو خرد را
یک رنگ نموده کفر و ایمان.
خاقانی.
ای مرد دشمنان چه سگ و دوستان چه خاک آنجا که حق به عین قبولت کند نظر.
خاقانی.
کلمات دیگر: