کلمه جو
صفحه اصلی

کهدل

فرهنگ فارسی

زن جوان فربه ٠ زن جوان فربه نعمت پرورده ٠ پیر کلان سال ٠ دختر نوجوان ٠

لغت نامه دهخدا

کهدل. [ ک َ دَ ] ( ع ص ) زن جوان فربه. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زن جوان فربه نعمت پرورده. ( از اقرب الموارد ). || پیر کلان سال ، از لغات اضداد است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گنده پیر کلان سال. ( ناظم الاطباء ). عجوز. ( اقرب الموارد ). || دختر نوجوان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) عنکبوت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کهدل. [ ک َ دَ ] ( اِخ ) نام شاعری است. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و زن او مسماة به ام الحدید است. ( تاج العروس ) ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به تاج العروس ذیل ماده «ح دد» شود.

کهدل . [ ک َ دَ ] (اِخ ) نام شاعری است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و زن او مسماة به ام الحدید است . (تاج العروس ) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس ذیل ماده ٔ «ح دد» شود.


کهدل . [ ک َ دَ ] (ع ص ) زن جوان فربه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن جوان فربه نعمت پرورده . (از اقرب الموارد). || پیر کلان سال ، از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گنده پیر کلان سال . (ناظم الاطباء). عجوز. (اقرب الموارد). || دختر نوجوان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِ) عنکبوت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: