ناقه که آبستن نماید و نباشد
مخلفه
فرهنگ فارسی
ناقه که آبستن نماید و نباشد
لغت نامه دهخدا
- مخلفة مِنی ̍ ؛ فرودآمدنگاه مردم در منی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
|| ( ص ) سبب بوی گرفتن دهان : نومة الضحی مخلفةللفم ؛ خواب نیم روز سبب بوی گرفتن دهان است. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
مخلفة. [ م ُ ل ِ ف َ ] ( ع ص ) مؤنث مُخلِف. ناقه ای که آبستن نماید و نباشد. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). ماده شتری که آبستن نماید ونباشد. ( ناظم الاطباء ). || شتری که از نه سالگی درگذشته باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ماده شتری که از نه سالگی درگذشته باشد. ( ناظم الاطباء ).
مخلفة. [ م َ ل َ ف َ ] (ع اِ) جای خلاف که نوعی از بید است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زمینی که در آن درخت خلاف که نوعی از بید است باشد. (ناظم الاطباء). || منزل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
- مخلفة مِنی ̍ ؛ فرودآمدنگاه مردم در منی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| (ص ) سبب بوی گرفتن دهان : نومة الضحی مخلفةللفم ؛ خواب نیم روز سبب بوی گرفتن دهان است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
مخلفة. [ م ُ ل ِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مُخلِف . ناقه ای که آبستن نماید و نباشد. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ماده شتری که آبستن نماید ونباشد. (ناظم الاطباء). || شتری که از نه سالگی درگذشته باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ماده شتری که از نه سالگی درگذشته باشد. (ناظم الاطباء).