کلمه جو
صفحه اصلی

سکه کنی

فرهنگ فارسی

عمل سکه کردن و سکه زدن

لغت نامه دهخدا

سکه کنی. [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل سکه کردن و سکه زدن : استادان سکه کن هرروز بشغل سکه کنی اشتغال مینمایند. ( تذکرة الملوک چ 2 ص 22 ).


کلمات دیگر: