یکی از بلوک ولایت مرکزی فارس بطول ۲۱ و عرض ۹ کیلومتر
سیاخ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سیاخ. ( ع اِ ) کارگل کنندگان. ( منتهی الارب ). گل کار. ( ناظم الاطباء ).
سیاخ. ( اِخ ) یکی از بلوک ولایت مرکزی فارس بطول 21 و عرض 9 کیلومتر. محدود است از جانب شمال بحومه شیراز واز جانب مغرب به بلوک خواجه و از طرف مشرق به بلوک کوار. جمعیت آن در حدود 4000 تن و مرکز آن وارنگان است. عده قری 12. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 235 ).
سیاخ. ( اِخ ) یکی از بلوک ولایت مرکزی فارس بطول 21 و عرض 9 کیلومتر. محدود است از جانب شمال بحومه شیراز واز جانب مغرب به بلوک خواجه و از طرف مشرق به بلوک کوار. جمعیت آن در حدود 4000 تن و مرکز آن وارنگان است. عده قری 12. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 235 ).
سیاخ . (اِخ ) یکی از بلوک ولایت مرکزی فارس بطول 21 و عرض 9 کیلومتر. محدود است از جانب شمال بحومه ٔ شیراز واز جانب مغرب به بلوک خواجه و از طرف مشرق به بلوک کوار. جمعیت آن در حدود 4000 تن و مرکز آن وارنگان است . عده ٔ قری 12. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 235).
سیاخ . (ع اِ) کارگل کنندگان . (منتهی الارب ). گل کار. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: