کلمه جو
صفحه اصلی

عینک زدن

فارسی به انگلیسی

to inflict, to wear, to wear glasses

to inflict, to wear


to wear glasses


wear


فرهنگ فارسی

( مصدر ) نصب کردن عینک برابر چشم خود .

لغت نامه دهخدا

عینک زدن. [ ع َ / ع ِ ن َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) قرار دادن عینک بر چشم. نصب کردن عینک برابر چشم خود. ( فرهنگ فارسی معین ).استعمال عینک. بکار بردن عینک. رجوع به عینک شود.


کلمات دیگر: