کلمه جو
صفحه اصلی

سنقر کلیایی

فرهنگ فارسی

بخشی از شهرستان کرمانشاهان.واقع درشمال بخش صحنه و محدود است از شمال ببخش قروه از شهرستان سنندج از مشرق ببخش اسد آباد از مغرب بدهستان مسان دربند و بیلوار از بخش مرکزی کرمانشاهاز جنوب بدهستان دینور از بخش صحنه شهرستان کرمانشاه. محصول عمده غلات حبوبات توتون
بخش از شهرستان کرمانشاهان واقع در شمال بخشی صحنه و محدود است از شمال به بخش قروه از شهرستان سنندج از شرق به بخش اسد آباد از مغرب بدهستان میان دربند و بیلوار از بخش مرکزی کرمانشاه از جنوب بدهستان دینور از بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان .

لغت نامه دهخدا

سنقرکلیایی. [ س ُ ق ُ رِ ک ُ ] ( اِخ ) بخشی از شهرستان کرمانشاه ، واقع در شمال بخش صحنه و محدود است از شمال به بخش قروه از شهرستان سنندج ، از شرق به بخش اسدآباد، از مغرب بدهستان میان دربند و بیلوار از بخش مرکزی کرمانشاه و از جنوب بدهستان دینور از بخش صحنه شهرستان کرمانشاه. محصول عمده غلات ، حبوبات ، توتون و صادرات بخش غلات ، حبوبات ، تخم مرغ ، کتیرا، کرچک ، لبنیات ، پشم ، پوست ، قالیچه ، جاجیم ، پلاس ، دستکش و جوراب است. مرکز آن شهر سنقر و شامل دو دهستان : قلعه کردی دارای 65 آبادی و 16750 تن سکنه و دهستان کلیایی دارای 112 آبادی و 24850 تن سکنه و مرکز بخش قصبه سنقر است. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

سنقرکلیایی یکی از شهرستان های زیبای استان کرمانشاه است
یکی از مکان های دیدنی این شهر سراب است

سنقر ( سون قور ) سون مثل سون قوی ماق ( اتمام کاری ) . سون سوز ( بی نهایت. بدون پایان. بدون بچه ) قور ( جرقه های آتش. شراره. مثل بابا اجاغینا قور دوشدی ) سنقر ( پرنده ایی مثل ققنوس ) . . در فارسی غین و قاف نیست به خاطر آن به قوقوش پرنده ی قو ) می گویند. گوگوش. . و به قور می گویند. گر و فعل گرگرفتگی ( پوشلنماق . داغ شدن در ایام یائسگی ) را می سازنند. سنقر ( با تلفظ سون قور ) تورکی است.


کلمات دیگر: