کلمه جو
صفحه اصلی

جراحت دیده

فرهنگ فارسی

( صفت ) زخمی خسته مجروح .

لغت نامه دهخدا

جراحت دیده. [ ج ِ ح َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) زخمی و خسته. ( آنندراج ). خسته و مجروح و کسی که بسیار گرفتار زخم و جراحت شده باشد. ( ناظم الاطباء ). آنکه زخم یافته. جراحت رسیده :
دلم زان عنبرین مو می گریزد
جراحت دیده از مو می گریزد.
ملاذوقی ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: