زخم رسیدن ریش شدن مجروح گردیدن
جراحت رسیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جراحت رسیدن. [ ج ِ ح َ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) زخم رسیدن. ریش شدن. مجروح گردیدن :
گر ز مژگانت جراحت رسدم
زود برهاند از آنم غم تو.
گر ز مژگانت جراحت رسدم
زود برهاند از آنم غم تو.
عطار.
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هولناک رسید. ( گلستان ).کلمات دیگر: