جانور کيسه دار
جرابی
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
جرابی . [ ج ِ ] (اِخ )اسماعیل بن یعقوب بن ابراهیم بن احمدبن عیسی بزاز، معروف به ابن الجراب و مکنی به ابوالقاسم . وی از ابراهیم حربی استماع حدیث کرد و ابومحمد عبدالرحمن بن عمر نحاس و جز او از وی روایت دارند. او در پنجشنبه پنجم رمضان بسال 345 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).
جرابی. [ ج ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به جراب. لقب یکی از اجداد کسانی است که به این نسبت معروف هستند. ( از لباب الانساب ).
جرابی. [ ج ِ ] ( اِخ )اسماعیل بن یعقوب بن ابراهیم بن احمدبن عیسی بزاز، معروف به ابن الجراب و مکنی به ابوالقاسم. وی از ابراهیم حربی استماع حدیث کرد و ابومحمد عبدالرحمن بن عمر نحاس و جز او از وی روایت دارند. او در پنجشنبه پنجم رمضان بسال 345 هَ. ق. درگذشت. ( از لباب الانساب ).
جرابی. [ ج ِ ] ( اِخ )اسماعیل بن یعقوب بن ابراهیم بن احمدبن عیسی بزاز، معروف به ابن الجراب و مکنی به ابوالقاسم. وی از ابراهیم حربی استماع حدیث کرد و ابومحمد عبدالرحمن بن عمر نحاس و جز او از وی روایت دارند. او در پنجشنبه پنجم رمضان بسال 345 هَ. ق. درگذشت. ( از لباب الانساب ).
جرابی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب به جراب . لقب یکی از اجداد کسانی است که به این نسبت معروف هستند. (از لباب الانساب ).
کلمات دیگر: