بیماری جرب که عارض کلیه باشد . مولف بحر الجواهر آرد : عبارت است از شکافتن و منفجر شدن دانه های کوچکی که بر کلیه عارض شده است .
جرب الکلیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( جرب الکلیة ) جرب الکلیة. [ ج َ رَ بُل ْ ک ُ ی َ ] ( ع اِ مرکب ) بیماری جرب که عارض کلیه باشد. مؤلف بحرالجواهر آرد: عبارت است از شکافتن و منفجرشدن دانه های کوچکی که بر کلیه عارض شده است. ( بحر الجواهر ).
جرب الکلیة. [ ج َ رَ بُل ْ ک ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) بیماری جرب که عارض کلیه باشد. مؤلف بحرالجواهر آرد: عبارت است از شکافتن و منفجرشدن دانه های کوچکی که بر کلیه عارض شده است . (بحر الجواهر).
کلمات دیگر: