[ژئوفیزیک] سمت نسبت به شمال مغناطیسی [مهندسی نقشهبرداری] زاویۀ میان صفحۀ قائم گذرنده از شیء مشاهدهشده و صفحۀ قائم گذرنده از عقربۀ مغناطیسی آزاد معلق
سمت مغناطیسی
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{magnetic azimuth} [ژئوفیزیک، مهندسی نقشه برداری] [ژئوفیزیک] سمت نسبت به شمال مغناطیسی
[مهندسی نقشه برداری] زاویۀ میان صفحۀ قائم گذرنده از شیء مشاهده شده و صفحۀ قائم گذرنده از عقربۀ مغناطیسی آزاد معلق
کلمات دیگر: