دندانه ای
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
1. در مفهوم عام، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانهدندانه باشد 2. در مفهوم خاص، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانههای تیز و بیرونزده داشته باشد
فرهنگستان زبان و ادب
{dentate, toothed, notched} [زیست شناسی- علوم گیاهی] 1. در مفهوم عام، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانه دندانه باشد 2. در مفهوم خاص، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانه های تیز و بیرون زده داشته باشد
کلمات دیگر: