ابن جابر پدر بطنی است از همدان
قهم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قهم. [ ق َ هََ ] ( ع مص ) کم شدن خواهش طعام. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
قهم. [ ق َ ] ( اِخ ) ابن جابر پدر بطنی است از همدان. ( منتهی الارب ).
قهم. [ ق َ ] ( اِخ ) ابن جابر پدر بطنی است از همدان. ( منتهی الارب ).
قهم . [ ق َ ] (اِخ ) ابن جابر پدر بطنی است از همدان . (منتهی الارب ).
قهم . [ ق َ هََ ] (ع مص ) کم شدن خواهش طعام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: