کلمه جو
صفحه اصلی

خرکاری

فارسی به انگلیسی

donkey-work, drudgery

مترادف و متضاد

donkey work (اسم)
کارهای عادی و روزمره، خرکاری

taskwork (اسم)
وظیفه، خرحمالی، خرکاری، کارناخوشایند، کار معلوم

فرهنگ فارسی

صفت و حالت خرکار

لغت نامه دهخدا

خرکاری. [ خ َ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت خرکار. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: