چهار پهلو
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ذوذنقه، چهار ضلعی غیر منظم، چهار پهلو، شبیه ذوذنقه
فرهنگ فارسی
آنچه دارای چهار سو و چهار بر باشد ٠
لغت نامه دهخدا
چهارپهلو. [ چ َ / چ ِ پ َ ] ( ص مرکب ) آنچه دارای چهارسو و چهاربر باشد: مربع شَرجَع؛ چوب دراز چهارپهلو.
- حرفهای چهارپهلو ؛ سخنان با کنایه. حرفهای زننده. ( یادداشت مؤلف ). سخنان آبدار.
- حرفهای چهارپهلو ؛ سخنان با کنایه. حرفهای زننده. ( یادداشت مؤلف ). سخنان آبدار.
فرهنگ عمید
=چارپهلو
کلمات دیگر: