خرق عادت

خرق عادت :چیزهایی که جود ندازه مثل دیو و سیمرغ

چیز هایی که افسانه است و واقعا وجود نداره
مثل سیمرغ و زال و . . .

[ خ َ ق ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معجزه . کارهایی کردن که در عادت تحققش امکان ندارد. || کرامات اولیاء. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) .

خِرَق هست یا خَرق ( بروزن حمد ) ؟

خرق هم به معنی پاره و هم به معنی پوشش در کتب لغت فارسی ذکر شده

- وجودِ حوادث ، افراد و چیزهایی که با منطق عینی و تجربه ی علمی سازگاری ندارد.
رویدادهای غیر طبیعی و بیرون از نظم و عادت که تنها از رهگذر عقاید دینی عصر خود توجیه پذیر است.

انواع زمینه های شعر حماسی شامل: داستانی، قهرمانی، ملی و خرق عادت .

خرق عادت مانند:دیو، سیمرغ، اسفندیار رویین تن، عمر هزار ساله زال و . . .

دقت داشته باشید معانی که در بالا دوستان گفته اند برای کلمه حماسه درست است خرق عادت یعنی انجام کار های خارق العاده یه مثال : همی بآسمان شد چو پر عقاب به زاری به ساری فتاد اندر آب که به ماجرای کاووس که از طریق چهار عقاب به آسمان پرواز کرد ( قرابت معنایی خیلی سبز کنکور نظام جدید )

تعجب، شگفتی، معجزه، اعجاز، خرق عادت، چیز شگفت

یک مثال خرق عادت بقرار زیر است:
خدا را چه دیدی، ممکنه پرواز شما از تهران به استانبول یک ساعته انجام شه.

قابل توجه کنکوری های عزیز:
خرق عادت یعنی افسانه و معجزه
راحت ترش اینکه تو واقعیت نمیشه تصور کرد