کلمه جو
صفحه اصلی

اماد


برابر پارسی : ( آماد ) سررسیدها، فرجام ها

فرهنگ فارسی

( آماد ) جمع امد
نرم و نازک گردانیدن سیرابی گیاه را

لغت نامه دهخدا

( آماد ) آماد. ( ع اِ ) ج ِ اَمَد.
( امآد ) امآد. [ اِم ْ ] ( ع مص ) نرم و نازک گردانیدن سیرآبی گیاه را. ( منتهی الارب ). تر و تازه و نازک کردن سیرآبی گیاه را. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

آماد (رسته). رسته آماد از جمله رسته های لجستیکی نیروی زمینی و نیروی دریایی ارتش می باشد، که در زمینه پشتیبانی پرسنل اعم از خوراک، پوشاک و تعمیر و نگهداری فعالیت دارند. در سطح گروهان، انبارهای سررشته داری توسط پرسنل درجه دار و در سطح گردان و تیپ، کارکنان رکن چهارم از بین افسران و درجه داران آماد گزینش می شوند. آموزش پرسنل نیز در مرآپش (مرکز آموزش پشتیبانی) تهران انجام می شود. گردان های پشتیبانی تیپ ها نیز عموماً توسط پرسنل آماد، کنترل و اداره می شود.
رسته تدارکات (آماد) در نیروی دریایی تمامی وظایف و مسئولیت ها را همانند نیروی زمینی داراست و علاوه بر آن مسئولیت پشتیبانی قطعات کلیه دستگاه ها ، ناو ها ،خودروها و اقلام مصرفی را بر عهده دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

آماد
{logistics} [علوم نظامی] علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتاً شامل طراحی و توسعه و فراهم سازی و انبارش و انتقال و توزیع مواد و اقلام؛ جابه جایی و تخلیه و بستری کردن نیروها در صورت لزوم؛ فراهم سازی و ساخت و نگهداری و جابه جایی تجهیزات و ارائۀ خدمات
{prime} [روان شناسی] سرنخی که وقتی تجربه می شود پاسخ مشخصی را تسهیل و بقیه را مهار می کند

پیشنهاد کاربران

آماد به معنی همراهی واماندگی ودور هم جمع کردن نیرو وبطور کل هدفمندی کامل تمام موارد در هر شغل وهر حیطه ای


کلمات دیگر: