کلمه جو
صفحه اصلی

اصلاح ناپذیر

فارسی به انگلیسی

hardened, hopeless, incorrigible, irredeemable, irreconcliable

incorrigible, irreconcliable


hardened, hopeless, incorrigible, irredeemable


فارسی به عربی

فاسد

مترادف و متضاد

incorrigible (صفت)
اصلاح ناپذیر، درست نشدنی، بهبودی ناپذیر

فرهنگ فارسی

مقابل اصلاح پذیر . کاری که اصلاح آن میسر نباشد یا کسیکه باصلاح نگراید .

لغت نامه دهخدا

اصلاح ناپذیر. [ اِ پ َ ] ( نف مرکب ) مقابل اصلاح پذیر. کاری که اصلاح آن میسر نباشد یا کسی که به اصلاح نگراید. اصلاح ناشدنی.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل اصلاح


🎀 اصلاح ناپذیر یعنی غیر قابل اصلاح 🐞

شفت بودن


کلمات دیگر: