توشه دان
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حقیبة
مترادف و متضاد
کوله پشتی، چنته، کوله بار، توشه دان، پشت واره
نوشته، انبان، توشه دان، گواهینامه موقت
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- ظرفی یا جایی که توشه را در آن گذارند . ۲ - خرجین کیسه .
ابتر . باله . قلع
ابتر . باله . قلع
لغت نامه دهخدا
توشه دان. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) ابتر. بالة. قلع. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). مطهره. ( زمخشری ). مزود. ( دهار ). خورجین و تنچه و کیسه ای که در آن آذوقه گذارند. جائی که در آن زاد نهند. انبانی که در آن غدای سفر نهند. || جامه دان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. خورجین، کیسه.
۲. ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند.
۲. ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند.
دانشنامه عمومی
انبان.
کلمات دیگر: