کلمه جو
صفحه اصلی

بی سیرت


مترادف بی سیرت : بی آبرو، بی عرض، بدنام، بی ناموس، رسوا، نانجیب ، فاجر، فاسق

متضاد بی سیرت : نجیب، آبرومند

برابر پارسی : دریده، بی آزرم

فارسی به انگلیسی

having a bad character, characterless, characteriess

having a bad character, characteriess


مترادف و متضاد

بی‌آبرو، بی‌عرض، بدنام، بی‌ناموس، رسوا، نانجیب ≠ نجیب، آبرومند


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - فاسق فاجر . ۲ - بی آبرو رسوا .

لغت نامه دهخدا

بی سیرت. [ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + سیرت ) فاسق و فاجر. || بی آبرو و رسوا. ( ناظم الاطباء ). || مفعول که به رسوائی کشیده شده است. و رجوع به بی سیرت کردن و رجوع به سیرت شود.

فرهنگ عمید

۱. رسوا، بی آبرو.
۲. بی ناموس.


کلمات دیگر: