مترادف مسحور کردن : جادو کردن، سحر کردن، مجذوب کردن، شیفته کردن، شیفتن
مسحور کردن
مترادف مسحور کردن : جادو کردن، سحر کردن، مجذوب کردن، شیفته کردن، شیفتن
فارسی به انگلیسی
beguile, enchant, enrapture, enthral, enthrall, entrance, mesmerize, ravish, wile
فارسی به عربی
اسحر , سحر
مترادف و متضاد
مسحور کردن، افسون کردن، فریفتن
مات و مبهوت کردن، بکلی خیره کردن، مسحور کردن
مسحور کردن، افسون کردن، فریفتن
ربودن، مسحور کردن، قاپیدن، از خود بیخود شدن، بعفت و ناموس تجاوز کردن
اذیت کردن، مسحور کردن، دارای روح شیطانی کردن، سحر و جادو کردن، خبیی کردن
جادو کردن، سحر کردن
مجذوب کردن، شیفته کردن، شیفتن
۱. جادو کردن، سحر کردن
۲. مجذوب کردن، شیفته کردن، شیفتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - جادو کردن سحر کردن ۲- فریفته کردن .
کلمات دیگر: