مترادف بی ذوق : بدسلیقه، بی استعداد، بی حال، بی دماغ، بی شوروحال، کج سلیقه متضاد بی ذوق : باذوق، خوش ذوق، ذوقمند
بی ذوق. [ ذَ / ذُو ] ( ص مرکب ) ( از: بی + ذوق ) بی مزه.( ناظم الاطباء ). || بی سلیقه. آنکه مابین خوبی و بدی فرق نگذارد. ( ناظم الاطباء ). آنکه قوه تمیز زیبائی و جمال ندارد. ( یادداشت مؤلف ). آنکه نتواند زیبائیها را احساس کند. مقابل با ذوق : گر ذوق نیست ترا کژطبع جانوری.سعدی.رجوع به ذوق شود.