کلمه جو
صفحه اصلی

البته


مترادف البته : حتماً، حکماً، مسلماً، یقیناً

برابر پارسی : همانا، هرآینه، بی گمان، اگرچه، با این همه، چرا که نه

فارسی به انگلیسی

certainly, of course


indeed, naturally, of course, certainly

indeed, naturally, of course


مترادف و متضاد

حتماً، حکماً، مسلماً، یقیناً


فرهنگ فارسی

کلمهای است که برای تاکیداستعمال می شودیعنی بطوقطع ویقین، همانا، هر آینه
۱- همانا هر آینه راستی ۲ - هرگز هیچگاه

فرهنگ معین

(اَ بَ تِّ ) [ ع . البتة ] (ق . ) کلمة تأکید، به طور قطع .

لغت نامه دهخدا

البته. [ اَ ب َت ْ ت َ / ت ِ ] ( از ع ، ق ) و در تداول گاهی بکسر باء [ اَ ب ِ ت ت َ ]. مؤلف غیاث آرد: در اصل بتة بود بمعنی قطع یعنی یکبار بریدن ، الف و لام دروزائد آورند که عوض فعل عامل است. ( غیاث اللغات ). قطعاً. جزماً. مسلماً. هرآینه : و اما اندر ناحیت جنوب هیچ رود بزرگ را ذکر نیافتم البته مگر رودبجه را. ( حدود العالم ). درین وقت ملطفه ها رسید از منهیان بخارا که علی تیکن البته نمی آرامد. ( تاریخ بیهقی ). و اگر خردمندی بقلعه ای پناه گیرد و ثقت افزاید... البته بعیبی منسوب گردد. ( کلیله و دمنه ). البته فتوری بدیشان [موش ها] راه نمی یابد. ( کلیله و دمنه ).
سر که بر تیغ او برون آید
زان سر البته بوی خون آید.
نظامی.
این سراییست که البته خلل خواهد کرد
خنک آن قوم که دربند سرای دگرند.
سعدی.
|| بهیچوجه. ابداً. هرگز : و رسم ایشان چنانست که هر خرمائی که از درخت بیفتد خداوندان درخت برندارند البته و آن درویشان را بود. ( حدود العالم ). امیرمحمد... حیلت کرد تا این مقدم نزدیک وی رود... البته اجابت نکرده بود. ( تاریخ بیهقی ). اگر پس از این هزار مهم افتد و طمع آن باشد که من به تن خویش بیایم نباید خواند که البته نیایم. ( تاریخ بیهقی ). و چنان نمودی [مسعود] که البته خود نداند که این حال چیست. ( تاریخ بیهقی ). شه ملک گفت ای شهریار روی زمین کم از نزلی نباشد که به لشکرگاه فرستم. شاه فرمود که البته رنج تو نخواهم. ( اسکندرنامه خطی نسخه ٔسعید نفیسی ). و چندانکه کوشید تا این پسر را قبول کنند... البته قبول نکردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 104 ). هرچند که می گفتند که ترا چه بوده است و چه می بینی البته جواب نداد. ( مجمل التواریخ ).

فرهنگ عمید

به طور قطع و یقین، همانا، هرآینه.

دانشنامه عمومی

البته (فیلم ۲۰۱۵). البته (به اسپانیایی: Perdiendo el Norte) فیلمی کمدی به کارگردانی ناچو گارسیا ولیا محصول کشور اسپانیا است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. بلانکا سوآرس، یون گونسالس و خولیان لوپز در این فیلم نقش آفرینی کرده اند.
ناچو گارسیا ولیا
مرته دز گامرو

فرهنگ فارسی ساره

اگرچه، چرا که نه


پیشنهاد کاربران

ال بت. ال بت ده ( البته ) . . . این واژه تورکی است. با کلمه ی بللی ( آشکار ) . و بلی ( بل لی دی ) مترادف است. و شعر ال بت ده یریوی سالیم دربت ده این موضوع را آشکار می کند.

( = بی شک، قطعا، مسلما ) این واژه عربی است و پارسی جایگزین این هاست: دویتا devitâ ( سنسکریت: dvitâ ) یواکم yavâkem ( اوستایی ) تاشتیک tâŝtik ( پهلوی )

certainly

با توجه به این که، با عنایت به این که، با نظر به این که.

این واژه عربی نیست. این واژه از انگلیسی Albeit که خود از All be it است به پارسی امده.

برخی به نادرستی گمان میکنند این واژه از عربی امده، ولی چنین نیست. این واژه از انگلیسی Albeit که خود از All be it است به پارسی امده و اگر عرب ها هم این واژه را به کار می برند همان واژه لاتین است که ه دو نقطه عربی به اخر ان افزوده اند. البت، البته

اره allbe it هستش بعد عربا میرن از این جمله برا خودشون مصدر میسازن و کلمات بتاتا و غیره ، یچی بگین با عقل جور بت یه کلمه مصدر عربیه اول تحقیق کنین بعد تز بدین

لغت ایرانی البته به معنای "بطورحتم" را در زبان باسک به شکل alafede و در معنایcertainly for sure indeed به کار میبرند. لغت شناسان اروپایی میگویند در لغت البته ریشه پیشاهندواروپایی al به معنای رشد grow است و fede را همریشه با لغت faith به معنای ایمان باور اعتماد belief trust میدانند.
مثال: آیا تو رانندگی بلدی؟ البته ( مطمئن باش ) که بلدم.
ب - معنای دوم لغت ایرانی البته→اربته همانا "علاوه بر این" "وهمچنین" "اضافه بر این" است همانطور که آنرا در زبان باسک به شکل orobat ( اورو=هر بت=یک ) در معنای likewise به کار میبرند.
مثال: او از کار برکنارشده، البته - اربته - اربت - البت ( اضافه کنم ) اینو پدرش نمیداند.
*منبع : ( فرهنگ لغت انگلیسی - باسک، تألیف گورکا ، اولستیا ، لیندا وایت. )

درواقع

در آینده نزدیک

بیگمان، بیگمان و گفتگو

از دید من، همه ی برابرهای پارسی یاد شده در بالا جز �بیگمان� نادرستند. �بیگمان� که آن را برای پایور نمودنِ بیش تر همراه با �بی گفتگو� ( بیگمان و گفتگو ) نیز می توان بکار برد ـ با آنکه چندان بایسته نیز نیست ـ برابر باریکِ واژه ی �البته� است. آنچه آقای علی باقری در بالا آورده اند نیز چشمگیر و شایان درنگ است؛ گرچه بگمانم به بررسی باز هم بیش تر و باریک تری نیازمند است.


کلمات دیگر: