کلمه جو
صفحه اصلی

مشتبه کردن

فارسی به عربی

حرف

مترادف و متضاد

mislead (فعل)
فریب دادن، مغلطه کردن، گمراه کردن، مشتبه کردن، باشتباه انداختن

misrepresent (فعل)
مشتبه کردن، بدجلوه دادن، بدنمایش دادن

فرهنگ فارسی

پوشیده کردن و در شبهه انداختن

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) در شک و شبهه انداختن .

لغت نامه دهخدا

مشتبه کردن. [ م ُ ت َ ب ِه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پوشیده کردن. در شبهه انداختن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: