کلمه جو
صفحه اصلی

مشت زن


مترادف مشت زن : بوکس باز، بوکسور، مشت باز

فارسی به انگلیسی

pugilist, athlete


boxer

فارسی به عربی

ملاکم

مترادف و متضاد

بوکس‌باز، بوکسور، مشت‌باز


pugilist (اسم)
دعوایی، مشت زن

boxer (اسم)
مشت زن، بوکس باز

slugger (اسم)
مشت زن، مشت باز، ضربه زن

bruiser (اسم)
مشت زن

فرهنگ فارسی

ورزشکاری که با استفاده از مشت به مبارزه با ورزشکار دیگر بپردازد


( صفت ) ۱ - آنکه با مشت زند : غلام آبکش باید و خشت زن بود بند. نازنین مشت زن . ( گلستان ) ۲- قوی پرزور . ۳- بوکس باز بکسور .
آنکه با مشت میزند و صدمه و آسیب میرساند

فرهنگ معین

(مُ. زَ ) (اِفا. ) کسی که ورزش مشت زنی را انجام می دهد، بوکسور.

لغت نامه دهخدا

مشت زن. [ م ُ زَ ] ( نف مرکب ) آن که با مشت می زند و صدمه و آسیب می رساند. ( ناظم الاطباء ). که سر پنجه قوی دارد. که با مجموع انگشتان گره کرده دیگری را زخم زند. که مشت زدن حرفه اوست. || غلام نازنین که خواجه را مشت زند. ( آنندراج ). که عمل مشت و مال را بعهده گیرد :
غلام آبکش باید و خشت زن
بود بنده نازنین مشت زن.
سعدی.
و رجوع به مشت زدن معنی دوم شود.
- امثال :
مشت زن دیگر است و تیغزن دیگر. ( از مجموعه امثال چ هند از آنندراج ).
|| کشتی گیر، چه معمول کشتی گیران است که قبل از کشتی بر دوش و بازوی خود مشت زنی کنند تا بدن سخت و استوار شود. ( غیاث ) ( آنندراج ). || کشتی گیر و پهلوانی که در کشتی گرفتن مشت می زند. ( ناظم الاطباء ). مشت باز : مشت زنی را حکایت کنند که از دهر مخالف به فغان آمده بود. ( گلستان ).
یکی مشت زن بخت و روزی نداشت
نه اسباب شامش مهیا نه چاشت.
( بوستان ).
مهابتی از مشت زن در دل گرفتند. ( گلستان ). و رجوع به مشت باز شود.

فرهنگ عمید

۱. (ورزش ) کسی که ورزش بوکس می کند، بوکسور.
۲. کسی که با مشت می زند.
۳. [قدیمی] زورآزما.

دانشنامه عمومی

مشت زن (ابهام زدایی). مشت زن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
مشت زن (فیلم ۲۰۱۰)
مشت زن (فیلم ۱۹۵۲)

فرهنگستان زبان و ادب

{boxer, boxeur (fr. )} [ورزش] ورزشکاری که با استفاده از مشت به مبارزه با ورزشکار دیگر بپردازد

جدول کلمات

بوکسر


کلمات دیگر: