آن که زور گوید و سرکشی کند یا خود را خداوند جهان خواند .
فرعون وار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرعون وار.[ ف ِ ع َ / عُو ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) آنکه زور گوید و سرکشی کند یا خود را خداوند جهان خواند :
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی
وآنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست.
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی
وآنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
فرعون وار : مانند فرعون .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 409 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 409 ) .
کلمات دیگر: