کلمه جو
صفحه اصلی

لقب کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لقب دادن : وی را ( محمود غزنوی را ) لقب سیف الدوله کردند .

لغت نامه دهخدا

لقب کردن. [ ل َ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لقب دادن. لقب نهادن :
کی شود زندان تاری مر ترا بستان خوش
گرچه زندان را به دستانها کنی بستان لقب.
ناصرخسرو.
جامه پشمین از برای کد کند
بومسیلم را لقب احمد کند.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

درخشان
الماس
خاص
تک


کلمات دیگر: