کلمه جو
صفحه اصلی

ورزگاو

فارسی به انگلیسی

ploughing-ox

فرهنگ فارسی

گاوکاری، گاونرکه برای شخم زدن زمین بکارمیرود

لغت نامه دهخدا

ورزگاو. [ وَ ] ( اِ مرکب ) مرکب از ورز+گاو. گاوی را گویند که بدان زمین زراعت را شیار کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). ورزاو. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ورزاو شود.

پیشنهاد کاربران

ع/سپنتامهر
بَرزِگاو: ( به زبر ب وزیر ز ) ورزا، ورزگاو، گاو
کشتزار که نرینه است و برای کارکشتگری مانند شخم زدن وخرمن کوبی، یوغ برگردنش، میبندند!
نام ورزگاو دریسنای ۳۲، اهنودگات ازگاتهای آشوزردشت نیزآمده واوسپارش برارج نهادن ونکشتن آن نموده ازیراکه ایرانیان وبهدینان یاپیروان زردشت ، کشاورزان یکجانشین بوده ودشمنان زردشت شکارگروبیشترشان نایکجانشین بوده اندوهرازگاهی به کشتزارهای مزداپرستان تاخته وجانورانشان رانابودساخته ومیکشتند.
دریسناهات۳۲، زردشت کرپانان وکویان واوسیجهارانکوش میکندکه پیروان دروغ وناراستی وکیش دیویَسناهستندوباآیین مَزدیَسناوکشاورزی که درباورزردشت وبهدینان، نیکوترین کارو افشاندن راستی بوده است ، میستیزندوکشتزارهاراویران و ورزگاوهارامیکشند!
پس ازاسلام، کشتن ورزگاو یاگاونربرزه، رواومباح شمرده شد!
بهرروی درهمبودگان یاجامعه کشاورزی سنتی، بَرزِگاو یاورزگاو جایگاه ویژه ای داشته وبی گاو ، کشت وکار، ناشدنی یابسیارسخت ودشواربوده چنانکه ، انجام هرکار دشواری را به ورزگاونر
گردانِش ونسبت دهندنه به هرخری گرچه زورمند!
این باره را، نیوشِه وزبانزد یا مثلی ست ناموَر که،
کارهرخرنیست خرمن کوفتن، گاونرمیخواهدومردکهن!


کلمات دیگر: