(رُ ) [ فر. ] ۱ - (اِ. ) واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شده است ، توپ ، غلتک (فره ). ۲ - (ص . ) دارای بسته - بندی استوانه ای .
رول
فرهنگ معین
دانشنامه عمومی
واژه نامه بختیاریکا
( رَول ) ( انگ ) ؛ رُل؛ نقش
پیشنهاد کاربران
رول ( Roll ) [اصطلاح پاراگلایدر]: غلتیدن - گردش حول محور طولی . غلتش بال به صورتی که یک لبه بال پایین تر یا بالاتر از طرف دیگر قرار گیرد.
رول قضیع
در سیستان بجای رل یا نقش از واژه پارسی جاور بهره میبرند
به جای این واژه می توان واژه ( لول ) یا ( لول زدن ) را بکار برد که هم پارسی از کارواژه ( لولیدن ) هست و هم معنای نزدیکی به ( رول ) دارد. زحمتش این است که جای ( ر ) ، ( ل ) را بکار ببرید. گمان نکنم هم خیلی سخت باشد و هم به تیرچه قبای دوستانی که این واژه را بکار می برند، بربخورد.
کلمات دیگر: