بنفع خود مالهای دیگری را پنهان کردن یا متصرف شدن دزدیدن .
زیرپا کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زیرپا کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بنفع خود مالهای دیگری را پنهان کردن یا متصرف شدن. دزدیدن ( از ترکه مرده یا کالای خانه ای و غیره ). بحیله دزدیدن مالی. به مهارت برگرفتن برای خود چنانکه آثار جرم پیدا نباشد. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).
واژه نامه بختیاریکا
( زیر (زِ) پا کِردِن ) زیر پا کردن؛ رفت و آمد زیاد
( زیر پا کِردِن ) لگد مال کردن؛ ایجاد مزاحمت؛ تردد بسیار؛ پایمال کردن؛ استمرار در اعلام خواسته؛ ازدیاد در رفت و آمد به منظور نیل به خواسته ای
ور پا کردن
( زیر پا کِردِن ) لگد مال کردن؛ ایجاد مزاحمت؛ تردد بسیار؛ پایمال کردن؛ استمرار در اعلام خواسته؛ ازدیاد در رفت و آمد به منظور نیل به خواسته ای
ور پا کردن
کلمات دیگر: