کلمه جو
صفحه اصلی

بودگاه

فارسی به انگلیسی

housing, locale, locality, location, site, situation, station

locale, locality, location, site, situation, station


فارسی به عربی

مسکن

مترادف و متضاد

abode (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، بودگاه، بودباش، مقر

فرهنگستان زبان و ادب

{gauge} [حمل ونقل دریایی] موقعیت یک شناور نسبت به شناور دیگر
{point of presence, pop} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] هریک از نقاط دسترسی به اینترنت


کلمات دیگر: