کلمه جو
صفحه اصلی

افتان

فارسی به انگلیسی

drop, plunger, sinker

فرهنگ فارسی

( صفت ) در حال افتادن . یا افتان و خیزان راه رفتن . آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن .
بشگفت آوردن چیزی کسی را یا در فتنه انداختن .

فرهنگ معین

( اُ ) (ص فا. ) در حال افتادن . ،~ و خیزان راه رفتن آهسته و به حالت افتادن و برخاستن راه رفتن .

لغت نامه دهخدا

افتان. [ اُ ] ( نف ، ق ) مقابل خیزان. ( آنندراج ). در حال افتادن. که افتد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

افتان. [ اِ ] ( ع مص ) بشگفت آوردن چیزی کسی را. || در فتنه انداختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بفتنه افکندن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || ربودن زن دل را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

افتان . [ اِ ] (ع مص ) بشگفت آوردن چیزی کسی را. || در فتنه انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بفتنه افکندن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || ربودن زن دل را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


افتان . [ اُ ] (نف ، ق ) مقابل خیزان . (آنندراج ). در حال افتادن . که افتد. (یادداشت بخط مؤلف ).


فرهنگ عمید

در حال افتادن.
* افتان وخیزان:
۱. آن که گاه می افتد و گاه برمی خیزد.
۲. افتادن و برخاستن در راه رفتن.

در حال افتادن.
⟨ افتان‌وخیزان:
۱. آن‌که گاه می‌افتد و گاه برمی‌خیزد.
۲. افتادن و برخاستن در راه رفتن.


فرهنگستان زبان و ادب

[موسیقی] ← کمانه کشی اُفتان


کلمات دیگر: