کلمه جو
صفحه اصلی

مشدد


مترادف مشدد : تشدیددار، محکم شده، استوارشده، شدت یافته، تشدیدشده

فارسی به انگلیسی

aggravated, corroborated, marked with the sign of


aggravating, intensitying


intensive


aggravated, aggravating, intensifying, corroborated, marked with the sign of, intensitying, intensive

مترادف و متضاد

تشدیددار


محکم‌شده، استوارشده


شدت‌یافته، تشدیدشده


corroborated (صفت)
موید، موکد، مشدد

strengthened (صفت)
مشدد

۱. تشدیددار
۲. محکمشده، استوارشده
۳. شدتیافته، تشدیدشده


فرهنگ فارسی

قوت داده شده، سخت ومحکم شده، تشدیدداده شده، کلمه وحرفی که دارای تشدیدباشد
( اسم ) ۱ - محکم شده استوار شده ۲ - حرف تشدید داده شده مانند دال در ماده . ۳ - کلمهای که حرفی از آن تشدید دارد مانند کلم. مدت .

فرهنگ معین

(مُ شَ دَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - سخت و محکم شده . ۲ - حرفی که دارای تشدید باشد.

لغت نامه دهخدا

مشدد. [ م ُ ش َدْ دَ ] ( ع ص ) قوت داده شده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قوت داده شده. تواناکرده شده. ( از ناظم الاطباء ).
- مشدد کردن ؛محکم کردن.
- مشدد گرداندن ( گردانیدن ) ؛ محکم کردن. و رجوع به تشدید و ترکیب های معنی بعد شود.
|| خلاف مخفف. ( آنندراج ). حرفی که دارای تشدید باشد. ( ناظم الاطباء ). حرف مشدد. با تشدید چون باء در عبّاس و لام در حلاّ ج و چون راء در صرّاف و واو درجوّال. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مشدد کردن ؛ با تشدید کردن حرفی از حرفهای کلمه.
- مشدد گرداندن ( گردانیدن ) ؛ تشدید دادن حرفی : باید که هر حرفی که مشدد گردانند، در آن شایبه ادغامی تصور توان کرد. ( المعجم چ 1 ص 227 ).

فرهنگ عمید

۱. سخت و محکم شده، قوت داده شده.
۲. کلمه و حرفی که دارای تشدید باشد، تشدید داده شده.

پیشنهاد کاربران

متصل

توان یافته


کلمات دیگر: