برابر پارسی : الفنجیده، اندوخته، به دست آمده
اکتسابی
برابر پارسی : الفنجیده، اندوخته، به دست آمده
فارسی به انگلیسی
acquired
learned
مترادف و متضاد
عارضی، اکتسابی، الحاقی، غیر موروثی
اکتسابی، جوینده، اکتساب کننده، فراگیرنده
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به اکتساب آنچه از راه سعی و کوشش بدست آید مقابل فطری بدیهی : معلومات اکتسابی .
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به اکتساب ، آن چه از راه سعی و کوشش به دست آید. مق فطری ، بدیهی .
لغت نامه دهخدا
اکتسابی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی )منسوب به اکتساب. ( از ناظم الاطباء ). مقابل جِبِلّی.( یادداشت مؤلف ). آنچه از راه سعی و کوشش بدست آید. مقابل فطری ، بدیهی : معلومات اکتسابی. ( فرهنگ فارسی معین ). هر چیز که از کسب و کوشش و زحمت فراهم آمده باشد. ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی ساره
الفنجیده، اندوخته، به دست آمده
پیشنهاد کاربران
گرفتنی ، به دست آوردنی
آموزشی ، آموختنی ، فراگرفتنی
دریافتی ، اَندریافتی ، دریافتنی
حاصل شدنی
آموزشی ، آموختنی ، فراگرفتنی
دریافتی ، اَندریافتی ، دریافتنی
حاصل شدنی
چیزی که با تلاش بدست میاد
گرفتنی - آموختنی - دریافتی - چیزی که با تلاش بدست می آید. . .
مال خود کردن
مخالف انتسابی ک انتسابیو ب ما میدن و ما توش نقش نداریم ولی اکتسابی ماخودمون با تلاش خودمون ب دستش میاریم
کلمات دیگر: