کلمه جو
صفحه اصلی

اعضا


مترادف اعضا : اندام، جوارح، پرسنل، کارمندان

برابر پارسی : اندام ها، هم وندان

فارسی به انگلیسی

members, limbs, organs


membership

مترادف و متضاد

اندام، جوارح


پرسنل، کارمندان


۱. اندام، جوارح
۲. پرسنل، کارمندان


فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع عضو . ۱ - اندامها آلات . ۲ - کارمندان .

فرهنگ عمید

عضو#NAME?


= عضو

فرهنگ فارسی ساره

هموندان، اندام ها


پیشنهاد کاربران

اعضا مثل اعضا کانال یا گروه اعضا مدرسه دوستان عضو

معنی اعضای بدن مانند دست . . پا. . ارنج و . . . به زبان انگلیسی ممنون از این برنامه خوبتون

شوربختانه در زبان فارسی بسیاری از واژه ها دارای معناهای گوناگونی هستند ، برخی مانند شیر که از دید معنایی بهم نزدیک نیستند ولی بسیاری دیگر از دید معنایی بهم نزدیک اند مانند همین اعضا
اعضا بدن ، اعضای خانواده ، اعضای کارآمد ،
که نیاز داریم برای هر دسته آن واژه ای پذیرفتنی ساخته یا پیدا شود

*منتو برگه ای که دارم معنی عضا اولش �عض�هست ولی نسوه افتاده حتما بگذارید ممنون از هم کاریتون بذارید حتما معنی عضا را که باید معنیش توش اولش� عض�باشد خیلی ممنوناز هم کاریتون*

جمع عضو _کارمندان_دوستان

اعضا یعنی قسمت های بدن ولی آرایه ی تشبیه اعضا را به
معنی دیگری تبدیل کرده است:
اعضای گروه=کاسانی که در گروه هستند به اعضا تشبیه
شده اند
اعضای میکروسکوپ
اعضای کتاب
و۰۰۰ ۰۰
این تشبیه آنقدر زیاد شده است که برای کلمه اعضا معنی
دیگری ساخته است
آن معنی قسمت ها ونفرها است


شاد وپیروز باشید

اجزا


کلمات دیگر: