کلمه جو
صفحه اصلی

ارزو کردن

فارسی به انگلیسی

aspire, desire, pant, wish, yearn, ache, ache ((), to wish, to aspire for, to covet

فارسی به عربی

اشتق , اشته , اطمح , امنیة , رغبة

مترادف و متضاد

wish (فعل)
خواستن، ارزو داشتن، ارزو کردن، میل داشتن، خواستار بودن

desire (فعل)
تمایل داشتن، خواستن، ارزو کردن، میل داشتن

aspire (فعل)
ارزو داشتن، ارزو کردن، اشتیاق داشتن، هوش داشتن، بلند پروازی کردن، استنشاق کردن

yearn (فعل)
ارزو کردن، اشتیاق داشتن، مشتاق بودن

crave (فعل)
ارزو کردن، اشتیاق داشتن

desiderate (فعل)
خواستن، ارزو کردن

فرهنگ فارسی

( آرزو کردن ) ( مصدر ) آرزو بردن آرزو داشتن .

پیشنهاد کاربران

تمنی

Wishیعنی آرزو کردن


کلمات دیگر: